13ساله ها1........
اولین بار است که امده
بسیجی های ما بیرون خط اصلابلد نبودندتانک بزنند .ماآن شب همه ی آرپی چی زن های گردان را فرستادیم بروند تانک بزنند.در صورتی که از هر 10نفر اینها لااقل 3 نفرشان بلد نبودند تانک بزنند.با این حال در شب عملیات ـ برادر خالصی ـ فرمانده گردان انصار ـ قسم میخورد یک بسیجی کوچولوکه فقط صدای حرکت تانک را در تاریکی شنیده بود سریع قبضه آر پی چی را به سمت صدا نشانه رفت وگرفت نشست و گفت :بسم الله الرحمن الرحیم .... یک آرپی چی زد و تانک را به اتش کشید طوری که یکدفعه بچه ها همه با هم گفتند :تکبیر ..!خالصی قسم میخورد و می گفت قبل ازعملیات این بچه هارا که به میدان تیر برده بود کلی که با آرپی چی سرحوصله نشانه گیری میکردند تا یک تانک سوخته را بزنند نمی توانستند.بعد ان شب بسیجی کوچولوی ما توی تاریکی تانک درحال فراررازد !این چنین واقعه ای یک معجزه ی خدایی است .اصلا ملائکه گلوله های بچه ها را هدایت میکنند.
ازآن طرف شب عملیات که دشمن با آن توپ های دو لول و چهار لول ضدهوایی خودش منطقه را به اتش میکشید ...ما آنجا تلفات نمیدهیم . بعد این بسیجی های ما که اکثرا تویشان بچه های کوچولو هم هستند ببین چه وعضی دارند!بسیجی کوچولو ی ما دمپای شلوارش حتی گتر نداره و هی دمپای شلوارش توی پایش گیر میکند هیچی هم بلد نیست تا حالا هم توی شب نجنگیده اولین باراست که امده و توی شب دارد میجنگد با ان کلاشینکف خودش در حالی که چشمانش هیچ جا را نمیبینند تیر اندازی میکندصبح که هوا روشن میشود می شود میبینی که توی بیابان هر طرف یک تن از ازان جنازه نیروهای بعثی به زمین ریخته!